هوش مصنوعی:
این شعر در وصف پادشاهی است که در سخنوری و معناپردازی بینظیر بود. نام او مانند سکهای نقد در دنیای سخن میدرخشید و قلم و دواتش مانند شمع و لگن از سوز دل میسوخت. اگرچه ظاهرش آرام بود، اما در معنا، ساکن خانهای پر از اندوه بود. او در هر جایی که معنا جلوه میکرد، به مخاطبش نزدیکتر از پیراهنش بود. سرانجام به سوی گلزار جنت رفت، زیرا از هوای این دنیا دلگیر شده بود. قلمش مانند نی مینالید، چرا که در بنان او وطنی نداشت. هر کس که انگشت بر حرفش میگذاشت، از حسرت انگشت به دهان میگرفت. تاریخ وفاتش با عبارت «او سر اهل سخن بود» بیان شده است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده، سطح فهم بالاتری را میطلبد.
شمارهٔ ۳۱ - تاریخ فوت مولانا ملک قمی
ملک آن پادشاه ملک معنی
که نامش سکه نقد سخن بود
چنان آفاق گیر از اهل معنی
که حد ملکش از قم تا دکن بود
زدی از سوز دل در خانه آتش
دوات و کلک او شمع و لگن بود
بصورت گر بکلکش آرمیدی
بمعنی ساکن بیت الحزن بود
بهر جا بکر معنی جلوه کردی
باو نزدیکتر از پیرهن بود
سوی گلزار جنت رفت آخر
که دلگیر از هوای این چمن بود
قلم چون نی اگر نالد عجب نیست
نه او را در بنان او وطن بود
کسی کانگشت بر حرفش نهادی
زغم انگشت حسرت در دهن بود
بجستم سال تاریخش ز ایام
بگفتا (او سر اهل سخن بود)
که نامش سکه نقد سخن بود
چنان آفاق گیر از اهل معنی
که حد ملکش از قم تا دکن بود
زدی از سوز دل در خانه آتش
دوات و کلک او شمع و لگن بود
بصورت گر بکلکش آرمیدی
بمعنی ساکن بیت الحزن بود
بهر جا بکر معنی جلوه کردی
باو نزدیکتر از پیرهن بود
سوی گلزار جنت رفت آخر
که دلگیر از هوای این چمن بود
قلم چون نی اگر نالد عجب نیست
نه او را در بنان او وطن بود
کسی کانگشت بر حرفش نهادی
زغم انگشت حسرت در دهن بود
بجستم سال تاریخش ز ایام
بگفتا (او سر اهل سخن بود)
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰ - ماده تاریخ مسافرت آصفجاه به آگره و لاهور
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲ - تاریخ مسافرت کلیم از هند به عراق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.