۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱ - تاریخ فوت مولانا ملک قمی

ملک آن پادشاه ملک معنی
که نامش سکه نقد سخن بود

چنان آفاق گیر از اهل معنی
که حد ملکش از قم تا دکن بود

زدی از سوز دل در خانه آتش
دوات و کلک او شمع و لگن بود

بصورت گر بکلکش آرمیدی
بمعنی ساکن بیت الحزن بود

بهر جا بکر معنی جلوه کردی
باو نزدیکتر از پیرهن بود

سوی گلزار جنت رفت آخر
که دلگیر از هوای این چمن بود

قلم چون نی اگر نالد عجب نیست
نه او را در بنان او وطن بود

کسی کانگشت بر حرفش نهادی
زغم انگشت حسرت در دهن بود

بجستم سال تاریخش ز ایام
بگفتا (او سر اهل سخن بود)
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰ - ماده تاریخ مسافرت آصفجاه به آگره و لاهور
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲ - تاریخ مسافرت کلیم از هند به عراق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.