هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از ویرانیهای عشق در زندگی خود مینالد و از بیتوجهی معشوق به درد و رنج او شکایت میکند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق همه چیز او را تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و اسارت عاطفی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۱
زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما
ویران شد از سپاه غمش خان و مان ما
از دست جور عشق خرابست ملک جان
برآسمان شد از ستمش الامان ما
ز آهم نگرکه خلق بفریاد آمدند
نشنود یار این همه آه و فغان ما
بی درد عشق صبر نداریم یک نفس
درد و غمست مونس هر دو جهان ما
پنهان ز خلق کرده ام اسرار عشق را
پیداست پیش تو همه سر نهان ما
شد عاقبت بدولت عشقت براه عشق
بی نام و بی نشان همه نام و نشان ما
گفتم بجان تو که دل از غم خلاص کن
گفت از تو این نبود اسیری گمان ما
ویران شد از سپاه غمش خان و مان ما
از دست جور عشق خرابست ملک جان
برآسمان شد از ستمش الامان ما
ز آهم نگرکه خلق بفریاد آمدند
نشنود یار این همه آه و فغان ما
بی درد عشق صبر نداریم یک نفس
درد و غمست مونس هر دو جهان ما
پنهان ز خلق کرده ام اسرار عشق را
پیداست پیش تو همه سر نهان ما
شد عاقبت بدولت عشقت براه عشق
بی نام و بی نشان همه نام و نشان ما
گفتم بجان تو که دل از غم خلاص کن
گفت از تو این نبود اسیری گمان ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.