۱۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰

ای پرتو جمال تو نورالیقین ما
گیسوی عنبرین تو حبل المتین ما

افسون غمزه تو دلم را ز ره ببرد
چشمت برهزنی شده سحر مبین ما

ز ابرو و غمزه چشم تو چون ترک فتنه جو
تیر و کمان گرفته بود در کمین ما

جانا ز زلف سرکش خونریز بازجو
کز بهر چیست بسته میانرا به کین ما

دست قضا ز آتش شوقت کشیده بود
روز الست داغ چنین برجبین ما

با عاشقان ز مذهب و زهد و ورع مگو
رندی و عشق ورزی و مستیست دین ما

خو کن بدرد عشق و غم او اسیریا
شادی مجو و عیش ز جان حزین ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.