۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶

ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا
ز آئینه هر ذره حسن رخ تو پیدا

از پرتو روی تو پیداست همه عالم
وز مهر جمال تو ذرات جهان شیدا

در آینه رویت شد جمله جهان ظاهر
هم مظهر حسن تست گر صورت و گر معنی

از نور رخت روشن گر کعبه و گر مسجد
وز کفر خم زلفت پیداست کلیساها

شد کون و مکان روشن ز انوار جمال تو
ای نور رخت پیدا از دنیی و از عقبی

در بحر وصال تو غرقست همه عالم
گر مؤمن و گر کافر گر جاهل و گردانا

آزاده ز هر قیدی مانند اسیری شو
تا حسن رخش بینی پیدا ز همه اشیا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.