هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر حالت مستی و شیفتگی شاعر به معشوق و عشق الهی است. او از ساقی می‌خواهد که می‌خانه را باز کند و پیمانه‌اش را پر کند تا از این حالت خمار رهایی یابد. شاعر از دیوانگی ناشی از عشق سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را دیوانه‌تر کند. او فتنه‌های چشم معشوق و مستی‌اش را توصیف می‌کند و از پندهای رندانه سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر از عشق به عنوان کعبه و بتخانه یاد می‌کند و آن را بالاتر از همه چیز می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و می‌نوشی وجود دارد که برای گروه سنی پایین‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۴۰

مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه را
بهر خمارم از کرم پرکن دگر پیمانه را

مستم ز جام عشق تو دیوانه ام از شوق تو
بنمارخ و دیوانه تر گردان من دیوانه را

از چشم مست جادوت صد فتنه در هر گوشه است
پندی بروی خوش بگو، آن نرگس مستانه را

گریار میخواهی بیا،می خواره و قلاش شو
بر پای مستان سربنه، بگذار این افسانه را

آن باده صاف بقا مینوش از جام فنا
بشنو بگوش جان و دل، پند خوش رندانه را

چون عقل را بیگانگی پیوسته شد با عاشقی
تو آشنای عشق شو، بگذار آن بیگانه را

زان بحرمی جویی روان سازم دگر در ملک جان
معمورتر ز اول کنم، باز این ده ویرانه را

با چنگ و عود و ارغنون آیم بمیخانه درون
آرایم از معشوق و می خوش مجلس شاهانه را

دیدیم از عین العیان،همچو(ن) اسیری در جهان
ما بزمگاه عشق او هم کعبه هم بتخانه را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.