هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی و اخلاقی است که از زبان شاعر به ساقی خطاب شده و از او می‌خواهد تا جام را پر کند زیرا فرصت زودگذر است. شاعر از مستی و بی‌خودی سخن می‌گوید و بر شناخت خود و حق تأکید دارد. همچنین، به موضوعاتی مانند فقر، عرفان، و ارزش انسان در شناخت عالم اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و بی‌خودی دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۴۹

ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب
پرکن قدح که میگذرد فرصت عجب

مستم کن آنچنان که ندانم سر از قدم
تا وار هم ز غصه دوران پر تعب

خواهی که حق شناس شوی خویشتن شناس
عارف بخود نگشته شناسا نه به رب

خود را چنانچه بود بآدم عیان نمود
انسان شدست دیده عالم ازین سبب

تا سنبل و بنفشه بگرد سمن دمید
جانم میان ظلمت و نورست روز و شب

هر کو بفقر نسبت خود را درست کرد
ننگ آیدش دگر که کند فخر برنسب

هر سو اسیریا چه طلب میکنی بیا
چون یار با منست چه حاجت بدین طلب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.