هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر جهان و عاشق می‌پردازد. شاعر از عشق و اسارت در زلف معشوق، وحدت در کثرت، و مستی جهان از باده‌ی لعل او سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند یقین، خرد، و رازهای عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.

شمارهٔ ۱۱۳

بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست
ز بند دام تو جستن نه سرسری کارست

ز مهر روی تو ذرات کون در رقصند
جهان ز تابش حسن تو غرق انوارست

درون پرده کثرت جمال وحدت دوست
کسی معاینه بیند که مرد اسرار است

یکیست عاشق و معشوق پیش اهل یقین
دوئی گمان کج احولی و پندار است

سپاه عشق سراسر گرفت ملک وجود
خرد ز دست تظلم بجان بزنهارست

بمکر و عربده چشم تو ریخت خون جهان
ببین که چشم معربد چه شوخ و عیارست

جهان ز باده لعل تو مست و بیخبرند
کجاست آنکه بدور لب تو هشیارست

چه غم ز سرزنش دشمن و ز طعن رقیب
بما اگر ز سر مهر یارما یارست

همه جهان چو اسیری بدور رخسارت
بگرد نقطه خال تو همچو پرگارست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.