هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر جان و دل عاشق می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که دیدار معشوق جان‌بخش است و عاشقان در برابر جمال او اسیر شده‌اند. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود و نفی غیر خدا دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۱۴

بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نیست
زآب حیوان لبت جانرا مماتی هست نیست

هرکه شد دل زنده از دیدار جان افزای تو
آنچنان دل زنده را هرگز وفاتی هست نیست

شد مقید جان ما نوعی که گویی یک نفس
از کمند زلف تو او را نجاتی هست نیست

پیش مست باده توحید در هر دو جهان
جز صفات و ذات تو ذات و صفاتی هست نیست

روبهر سویی که باشد عاشق دیوانه را
جز بسوی قبله رویت صلاتی هست نیست

نیست هستی غیر واجب پیش مرد راست بین
جز خیال چشم احول ممکناتی هست نیست

ای اسیری در یقین عارفان حق پرست
همچو نفس بدبتی در سومناتی هست نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.