هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر دلدادگی و وابستگی شاعر به معشوق است. او معشوق را مونس جان، دلبر، درمان دردها، کعبه و قبله خود می‌داند و از دست و دامن او به عنوان نماد وصل و آرامش یاد می‌کند. شاعر از ستمگری معشوق و اسیری دلش شکایت می‌کند، اما در عین حال، عشق و ارادت خود را به او ابراز می‌دارد.
رده سنی: 15+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عارفانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ستمگری معشوق و اسیری دل ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۶۵

ای صنم سمن بران دست منست و دامنت
مونس جان بیدلان دست منست و دامنت

ای مه خوش لقای من دلبر جان فزای من
درد من و دوای من دست منست و دامنت

کعبه ماست کوی تو، قبله ماست روی تو
میل دلم بسوی تو، دست منست و دامنت

ای بت گلعذار من ای غم و غمگسار من
شادی جان زار من دست منست و دامنت

مرهم جان ریش من همدم و یارو خویش من
مذهب و دین و کیش من دست منست و دامنت

خوان کرم نهاده، پرده ز رخ گشاده
مژده وصل داده، دست منست و دامنت

دل ز اسیری می بری، هیچ غمش نمی خوری
تا بکی این ستمگری دست منست و دامنت
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.