هوش مصنوعی: این متن عرفانی از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در راه عشق به معشوق، جان و دل خود را فدا می‌کند. او با وجود رنج‌ها و سختی‌ها، با شوق و اشتیاق به سوی معشوق می‌رود و در این راه، حتی از دست دادن خود را نیز پذیرفته است. عشق در این متن به عنوان نیرویی غالب و تسلیم‌ناپذیر تصویر شده که عاشق را به سوی کمال و وصال سوق می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸۳

جان ما بربست رخت و سوی جانان میرود
از می شوق جمالش مست و حیران میرود

طاقت دل چون ز سوز و درد عشقش طاق شد
بی سر و سامان سوی جان بهر درمان میرود

دل بکویت گر زدست جور عشق آمد چه شد
چون گدایی داد خواهد پیش سلطان میرود

جان مشتاقم چو وصلش در وصال خویش دید
برسر کوی فنا زان شاد و خندان میرود

گرچه عاشق ناتوان و کوی معشوق است دور
عشق چون غالب بود افتان و خیزان میرود

عاشق بیدل دمادم برسر کوی حبیب
می کشد خواری و از بهر دل و جان میرود

جان شیدای اسیری در طریق عشق دوست
گر چه مست و بیخود آمد خوش بسامان میرود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.