۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۵

چو مهر جمال تو در جلوه بود
ز هر ذره نوعی دگر رو نمود

ز نور تجلی جهان محو شد
صبا چون ز روی تو پرده گشود

ز خورشید تابان برافکن نقاب
نما رو بعاشق برغم حسود

عدم گشت پیدا بنقش حباب
چو موجی برآورد بحر وجود

چو ساقی به رندان می عشق داد
بیک جرعه عقل و هوشم ربود

ببازار عشق تو درباختم
همه دین و دنیا بسودای سود

اسیری ندیدم کسی غیر یار
چو ره یافتم در مقام شهود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.