هوش مصنوعی:
شاعر از درد هجران و غم فراق میگوید و سپس از رسیدن به وصال یار و شادی این اتفاق سخن میگوید. او از خداوند سپاسگزاری میکند که پس از دوران تاریکی، نور وصال را به او نشان داده است. شاعر از لذت دیدار یار پس از رنجهای فراوان مینویسد و از ساقی میخواهد که شراب وصل را به او بدهد تا از غمها رها شود. او از بیصبری در دریای شوق و انتظار برای رسیدن به یار میگوید و بیان میکند که اگر امید وصل نبود، درد فراق او را از پای درمیآورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۶۸
از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار
آمد غریق عشق بشادی وصل یار
شکر خدا که پرتو خورشید آن جمال
روشن نمود از پس این ابرهای تار
یارب چه عیش باشد و عشرت که طالبی
بیند ز بعد رنج طلب روی آن نگار
ساقی شراب وصل ز جام لقا بده
تا وارهم ز مستی اش از غصه خمار
در بحر شوق کشتی صبرم ز سیر ماند
کو باد شرطه تا که بمنزل کند قرار
گر خود امید وصل نه حامی ما شود
درد فراق زود برآرد ز من دمار
بربوی وصل یار اسیری اسیر ماند
دردام رنج بیحد و اندوه بیشمار
آمد غریق عشق بشادی وصل یار
شکر خدا که پرتو خورشید آن جمال
روشن نمود از پس این ابرهای تار
یارب چه عیش باشد و عشرت که طالبی
بیند ز بعد رنج طلب روی آن نگار
ساقی شراب وصل ز جام لقا بده
تا وارهم ز مستی اش از غصه خمار
در بحر شوق کشتی صبرم ز سیر ماند
کو باد شرطه تا که بمنزل کند قرار
گر خود امید وصل نه حامی ما شود
درد فراق زود برآرد ز من دمار
بربوی وصل یار اسیری اسیر ماند
دردام رنج بیحد و اندوه بیشمار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.