۱۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۴

ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز
بستان مرا ز دست من و کار من بساز

گر داستان زلف تو خوانم مطولست
کوته کنم بروی تو افسانه دراز

کی آورم بسجده محراب سرفرو
گر نیست طاق ابروی تو قبله در نماز

گر وصل دوست میطلبی هست و نیست را
خوش در قمار عشق بیکباره پاکباز

گر عاشقان ز محنت عشقند خوار و زار
همت نگر بعشق تو مائیم سرفراز

با هر کسی ز خوان کرم بخش و قسمتی است
معشوق و ناز و عاشق بیچاره و نیاز

در بوته مجاهده بربوی وصل یار
جانم اسیریا همه دم هست درگداز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.