هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عشق عمیق و بی‌قید و شرط خود را به معشوق بیان می‌کند و از ترس فراق و نیاز به وصال سخن می‌گوید. او عشق را بالاتر از دین و دنیا می‌داند و زندگی بدون عشق را بی‌معنا توصیف می‌کند. همچنین، شاعر به مقایسه عاشقان و زاهدان پرداخته و عشق را به عنوان نیرویی رهایی‌بخش و فراتر از محدودیت‌های دنیوی توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۸۰

عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس
بی غم عشقت نخواهم زندگانی یک نفس

دین و دنیا باختن سهل است پیش همتم
عشق ورزی را نیم چون عاشقان بوالهوس

کی توانم جان سلامت بردن از دست فراق
گر نباشد دولت وصلت مرا فریادرس

حاجیان کعبه وصل تو محمل بسته اند
بانگ قوموالاتناموا گوید آواز جرس

مرغ جان عاشقان در عشق چون ماهی و آب
زاهدان دردام عشقش همچو زاغان در قفس

در سواد عشق عیاران شب بیدار را
نیست پروائی ز شاه و شحنه و میر و عسس

خان و مان عاشقان ویران شد از تاراج عشق
بانگ بردا برد عشقش میرسد از پیش و پس

نیست مارا همچو زاهد آرزو رضوان و حور
وایه جانم همین دیدار جانانست و بس

چون اسیری هرکه شد حیران حسن نوربخش
نیست او محتاج تا گوید روایت از انس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.