هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که تمام وجودش درگیر عشق به معشوق شده است. شاعر از غم عشق مینالد و از معشوق میخواهد که بر او رحم کند و درمانی برای درد عشقش بفرستد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به بلوغ عاطفی نیاز دارند.
شمارهٔ ۲۸۱
در سرم سودای آن یارست و بس
جان من جویای دلدارست و بس
کار عاشق جز غم معشوق نیست
جز غم عشق تو بیکارست و بس
برفلک شد آه من از عشق تو
کار عاشق در جهان زارست و بس
جان عاشق گفتی افگار از چه شد
از غم عشق تو افگارست و بس
جان من رحمی نما برجان من
کز غم تو دل جگر خوارست و بس
شربت بیمار عشق از غم فرست
هرچه آید از تو تیمارست و بس
در جهان کاری اسیری را نماند
با غم عشق تواش کارست و بس
جان من جویای دلدارست و بس
کار عاشق جز غم معشوق نیست
جز غم عشق تو بیکارست و بس
برفلک شد آه من از عشق تو
کار عاشق در جهان زارست و بس
جان عاشق گفتی افگار از چه شد
از غم عشق تو افگارست و بس
جان من رحمی نما برجان من
کز غم تو دل جگر خوارست و بس
شربت بیمار عشق از غم فرست
هرچه آید از تو تیمارست و بس
در جهان کاری اسیری را نماند
با غم عشق تواش کارست و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.