هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به ستایش عشق و مستی معنوی می‌پردازد. شاعر از عشق به معشوق و تأثیر آن بر جهان هستی سخن می‌گوید و توصیه می‌کند که در راه عشق، مانند یک رند و می‌خواره باشیم اما از خودفروشی بپرهیزیم. همچنین بر پوشیدن عیوب دیگران و آشکار نکردن عیوب خود تأکید دارد. در نهایت، پیر خردمند به شاعر هشدار می‌دهد که در راه عشق، نباید به عقل و تقلید تکیه کرد، بلکه باید مانند اسیری جان‌فشان بود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و رندی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۲۸۳

گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش
هریک ز جام عشق تو دیدیم باده نوش

ذرات کون مست شراب محبتند
از شوق روی تست دو عالم پر از خروش

هرکو چشید از می لعل تو جرعه
دارد چو جام باده ز مستی مدام جوش

می خوار و رندباش ولی خودنمامباش
می نوش در طریقت مابه ز خود فروش

زنهار نیک خلق و بد خود نهان مکن
عیب کسان بپوش ولی عیب خود مپوش

یکبار رو نمودی و بیهوش شد دلم
بار دگر نما مگر آیم ازین بهوش

از شوق روی یار و ز ذوق کلام او
گشتم براه عشق و طلب جمله چشم و گوش

گفتم که سر عشق کنم فاش در جهان
پیر خرد درآمد و گفتا که هی خموش

گر عاشقی بعقل و بتقلید واممان
در راه عشق همچو اسیری بجان بکوش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.