هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و وصال به معشوق الهی سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق، جدایی و اشتیاق به وصال او می‌سراید و از ذوق عرفان و جذبه‌های عشق الهی سخن می‌گوید. او جهان را در پرتو جمال معشوق می‌بیند و از اسارت در عشق و پرواز روح به سوی معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۸۲

محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس
درخور این شیوه جان پاکبازانست و بس

جز خیال زلف و رویت جان مارا روز و شب
مونس و همدم نه بینم در همه آفاق کس

در شعاع پرتو مهر جمال روی دوست
جمله ذرات هست و نیست دیدم هر نفس

عاشقان احرام طوف کوی جانان بسته اند
پرصدا شد جمله آفاق زآواز جرس

در هوای وصل جانان برتر از کون و مکان
مرغ جانم هر زمان طیران نماید زین قفس

ذوق عرفان نیست زاهد را وگر گوید که هست
گو که بسم الله بیا اینست میدان و فرس

جذبه عشقش اسیری را بجائی ره نمود
کاندر آن عالم ندیدم زیرو بالا پیش و پس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.