هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و حالات عاشقانه و مستی ناشی از عشق را توصیف می‌کند. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود سخن می‌گوید و همچنین به مقایسه‌ای بین عارف و زاهد می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۰۰

دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ
مجروح عشق را ز دو عالم بود فراغ

عارف چو راه یافت بخلوتگه شهود
شد پیش او جهان همه گلزار و باغ وراغ

با آن قد چو طوبی و رخسار چون بهشت
دارم فراغت از گل و سرو و ز کشت و باغ

مستم مدام و نیست ز هشیاریم خبر
بازم بعشوه چشم تو میگیردم ایاغ

در راه جست و جوی بدم تا که یافتم
از ترک مست خویش ز هر ذره سراغ

بشنو نوای بلبل جان از گل وصال
از گلشن دلت چو برون شد کلاغ و زاغ

با زاهدان مگوی اسیری ز سر عشق
شکر مناسب است بطوطی نه با کلاغ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.