هوش مصنوعی: این شعر عرفانی به زیبایی‌های معشوق و تجلی نور الهی در جهان می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند خورشید، کعبه، و ذرات، به وحدت وجود و عشق الهی اشاره می‌کند. او تأکید می‌کند که تنها با پاک‌سازی دل می‌توان به حقیقت رسید و عارف شد. همچنین، شعر بر اهمیت زمان حال و ناباوری به وعده‌های آینده تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم فلسفی دارد.

شمارهٔ ۲۹۹

چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع
شد از همه سو نور تجلی تولامع

خورشید صفت پرتو حسن تو عیانست
از کعبه و بتخانه و از دیر و صوامع

عکس رخت از پرده هر ذره نماید
مرآت دل ار صاف شد از زنگ موانع

تا دل نشود مطلع انوار الهی
عارف نتوان گشت ز منهاج و طوالع

امروز به عاشق بنما روی نکو را
بروعده فردا دل و جان نیست قانع

کس ظلمت حادث بجان باز گدازد
از نور قدم چونکه بتابید لوامع

از دیده تحقیق و یقین جمله ذرات
دیدیم به پیش رخ تو ساجد و راکع

بر صفحه جان و دل هر ذره ز مصنوع
ثبت است نظر کن رقم وحدت صانع

گر هر ورقی هست کتابی نو ولیکن
جز جان اسیری نبود نسخه جامع
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.