هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از زبان یک فرد مست و بیباک بیان میشود. او از عشق و وصال دوست سخن میگوید و از قمار عشق و از دست دادن دل و دین و عقل در این راه صحبت میکند. شاعر از مستی و شادی در حضور معشوق یاد میکند و از روزهایی سخن میگوید که هنوز دنیا و تعلقات آن وجود نداشت. در نهایت، او خود را اسیر این دوران میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و قمار ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۱۵
رندیم و قمارباز بی باک
از جرعه جام غم طربناک
از جام وصال دوست مستم
مدهوش فتاده برسرخاک
کردم گرو شراب و شاهد
تسبیح و عصا و خرقه مسواک
خواهم بقمار عشق بازم
نقد دل و دین و عقل و جان پاک
پیوسته ز وصل دوست شادم
کو هجر که تا شویم غمناک
مجموعه جامعش چو مائیم
او راست بما خطاب لولاک
مست می لعل یار بودیم
روزی که نه باغ بود و نی تاک
در راه مجردان جانباز
بودیم همیشه چست و چالاک
مثل تو اسیریا درین دور
گردید و ندید چشم افلاک
از جرعه جام غم طربناک
از جام وصال دوست مستم
مدهوش فتاده برسرخاک
کردم گرو شراب و شاهد
تسبیح و عصا و خرقه مسواک
خواهم بقمار عشق بازم
نقد دل و دین و عقل و جان پاک
پیوسته ز وصل دوست شادم
کو هجر که تا شویم غمناک
مجموعه جامعش چو مائیم
او راست بما خطاب لولاک
مست می لعل یار بودیم
روزی که نه باغ بود و نی تاک
در راه مجردان جانباز
بودیم همیشه چست و چالاک
مثل تو اسیریا درین دور
گردید و ندید چشم افلاک
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.