۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۵

رندیم و قمارباز بی باک
از جرعه جام غم طربناک

از جام وصال دوست مستم
مدهوش فتاده برسرخاک

کردم گرو شراب و شاهد
تسبیح و عصا و خرقه مسواک

خواهم بقمار عشق بازم
نقد دل و دین و عقل و جان پاک

پیوسته ز وصل دوست شادم
کو هجر که تا شویم غمناک

مجموعه جامعش چو مائیم
او راست بما خطاب لولاک

مست می لعل یار بودیم
روزی که نه باغ بود و نی تاک

در راه مجردان جانباز
بودیم همیشه چست و چالاک

مثل تو اسیریا درین دور
گردید و ندید چشم افلاک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.