هوش مصنوعی: این متن به بیان درد و رنج عشق و فراق می‌پردازد و تأکید می‌کند که هیچ چیزی جز غم عشق در دل نمی‌گنجد. شاعر از عشق به عنوان یگانه داروی درد دل یاد می‌کند و بیان می‌کند که هیچ گلی در گلستان وجود به خوشبویی یاد معشوق نیست. همچنین، متن به تأثیرات عمیق عشق بر جان و دل اشاره دارد و از آتش جان‌سوز و ناله‌های دل‌سوز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۵

درد عشق آمد دوای درد دل
نیست باری جز غمش درخورد دل

من ندیدم در گلستان وجود
هیچ گل خوشبوی تر از ورد دل

هرکه جان و دل ز یاد غیر دوست
می کند خالی بود او مرد دل

جز فغان و ناله دلسوز نیست
در فراق دوست بازآورد دل

می برد نراد جان داو از جهان
چون ببازد مهره های نرد دل

آتشی جان سوز در ملک و ملک
می زند هر لحظه آه سرد دل

رهبر جان اسیری در جهان
نیست ای جان جهان جز درد دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.