۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۱

رندیم و ملامتی و بدنام
قلاش و حریف ساغر و جام

بد مست و قمار باز و بی باک
معشوق پرست و باده آشام

او باشم و عاشق و نظرباز
آزاده ز قید ننگ و ز نام

با شاهد و می حریف و همدم
با چنگ و چغانه ایم مادام

در مستی و عاشقی و رندی
انگشت نمای خاصم و عام

حیران جمال روی جانان
سودائی زلف آن دلارام

بد مست و خراب در خرابات
بودم همه دم بکام و ناکام

مخمور دو چشم مست ساقی
در میکده بوده بی سرانجام

بی مطرب و می دمی اسیری
جان و دل ما نگیرد آرام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.