هوش مصنوعی: این متن عرفانی به موضوع وحدت وجود و ظهور ذات الهی در کثرت جهان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که یار (خدا) خود را در همه چیز نشان داده است و تمام عالم تجلی ذات اوست. نقش‌های مختلف در جهان، در حقیقت جلوه‌های گوناگون یک حقیقت واحد هستند. عشق نیز به عنوان راهی برای رسیدن به این حقیقت توصیف شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجزیه و تحلیل، به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۱۵

آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان
چون روی خوبش از همه رو دیده ام عیان

جان مگو نهان بجهان شد جمال او
زیرا که روی دوست عیانست از جهان

وحدت بنقش و صورت کثرت ظهور یافت
یک ذات بیش نیست چه پیدا و چه نهان

پیدا بنقش جمله عالم نمود یار
از غیر او نه نام توان یافت نه نشان

نقش دویی نمود ولی جز یکی نبود
این اختلاف صورت و معنی جسم و جان

حسنش بشکل هر دو جهان چون که جلوه کرد
عالم نمود ورنه چه کون و کجا مکان

جایی رسید جان اسیری براه عشق
کانجا نه نام کشف و عیان بود و نه نشان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.