هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق عشق او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از جمال معشوق، ذرات جهان را تابان و دل و جان خود را بی‌سر و سامان توصیف می‌کند. او عشق را راهی برای وصال و حیرانی از زیبایی‌های معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۴۱۴

ای صبح تجلی جمالت رخ انسان
هر ذره ز مهر رخ جانبخش تو تابان

جانا دو جهان ذره صفت واله و شیداست
در پرتو خورشید جمال رخ جانان

سودای سر زلف و خیال رخ خوبت
کردند دل و جان مرا بی سر و سامان

بنمود زمرآت جهان عکس جمالت
تا باد صبا زلف ترا کرد پریشان

بودم همه دم همدم معشوق درین راه
زان دم که شدم عاشق جانان بدل و جان

بینی رخ معشوق و بنوشی می وصلش
گر پا ز سر صدق نهی در ره جانان

دیدم همه ذرات جهان همچو اسیری
از جام وصال تو شده بیخود و حیران
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.