هوش مصنوعی: این متن عرفانی از مولانا بیانگر سفر روحانی و عشق الهی است. شاعر از فانی شدن در عشق الهی، رسیدن به جاودانگی، وحدت با معشوق و رهایی از قید و بندهای دنیوی سخن می‌گوید. او از محو شدن در انوار جمال الهی و رسیدن به حیات جاودان می‌گوید و اشاره می‌کند که در این سفر عرفانی، نام و نشان فانی می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۴۷۸

چو در بحر توئی مائی است فانی
ازآن گویم حدیث من رآنی

چو مرغ دل زند برهم پرو بال
شوم عنقای قاف لامکانی

نشان وصل تو چون بی نشانست
بود نام و نشانم بی نشانی

چو گشتم محو انوار جمالت
ازآن دیدم حیات جاودانی

مرا وقتی است با دلبر که آن دم
من و ما و تو و اوئی است فانی

بگفت و گو نیابی راز پنهان
بیانی نیست احوال عیانی

اسیری چون ز قید خود خلاصی
بعالم نوربخشی می توانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.