هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق میگوید و از درد فراق و آرزوی وصال سخن میراند. او از زیبایی و نورانیت معشوق میستاید و تأثیر عمیق عشق را بر جان خود توصیف میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۸۱
گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی
ز نگار غم از آینه دل بزدائی
جانا چه شود هر دم اگر روی چو ماهت
بی پرده بدین عاشق دیوانه نمائی
روشن شود از نور رخت ملکت جانم
از چرخ دل آندم که چو خورشید برآئی
ازآتش عشق تو نگر داغ بدلها
جانا تو چنین فارغ و بی درد چرائی
هر چند بجان تحفه غم پیش فرستی
شادی و طرب در دل عشاق فزائی
دیگر نکند میل بطوبی دل زاهد
با این قد رعنا چو بفردوس درآئی
از لذت کونین اسیری نکند یاد
گر وصل تو یابد بچنین روز جدائی
ز نگار غم از آینه دل بزدائی
جانا چه شود هر دم اگر روی چو ماهت
بی پرده بدین عاشق دیوانه نمائی
روشن شود از نور رخت ملکت جانم
از چرخ دل آندم که چو خورشید برآئی
ازآتش عشق تو نگر داغ بدلها
جانا تو چنین فارغ و بی درد چرائی
هر چند بجان تحفه غم پیش فرستی
شادی و طرب در دل عشاق فزائی
دیگر نکند میل بطوبی دل زاهد
با این قد رعنا چو بفردوس درآئی
از لذت کونین اسیری نکند یاد
گر وصل تو یابد بچنین روز جدائی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.