۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۲

سقانی شرابا من کؤوس المحبة
فاسکرنی حتی صحوت بغیبتی

فلما محی رسمی تلا تلا وجهه
عیاناکنور الشمس من کل ذرة

وجدت ظلال الکون استار نوره
و عینای فی الاکوان ناظر بغیتی

ففی کل مجلی قد تجلی جماله
تراه کمثلی ان نظرت بعبرة

بدالی حال فیه شاهدت حاله
تنزهنی عن قید جمع و فرقة

قد ارتفع الاستار بینی وبینه
تشاهده فی کل شی ء بصیرة

وان غاب عن عین الاسیری لقاؤه
زمانا فقد اکفرته فی طریقتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.