۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

چو از عالم جمال او عیانست
بعالم ازچه رو رویش نهانست

نظر کن در مزایای دو عالم
ببین عکس رخ او چون عیانست

رخ چون آفتاب یار تابان
ز روی جمله ذرات جهانست

جهان بی جلوه رخسار جانان
بجان او که بی نام و نشانست

ز روی ماهرویان بین جمالش
که عکس او عیان از مه رخانست

بما هر دم به حسنی رخ نماید
چه یار دلفریب و وه چه جانست

جهان شد مظهر حسن رخ او
جمالش ظاهر از کون و مکانست

بسر آن دهان کی راه یابد
مگر آن کو بغایت نکته دانست

ز بحر عشق کی جوید کناری
اسیری چون بجان اندر میانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.