۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

خطت که سبزه بر اطراف یاسمین انداخت
چه خون که در جگر نافه های چین انداخت

دلم که داشت تمنای خاک بوس درت
به عاقبت سخن خویش بر زمین انداخت

به احتیاط قدم نه دلا، که طره ی یار
کمند حادثه در راه عقل و دین انداخت

در آفتاب ستم گر بسوختم، چکنم
چو بخت، سایه بر احوال من چنین انداخت

بعشق تیر بلا را نشانه شد شاهی
ز بسکه سنگ ملامت بر آن و این انداخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.