هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و تأثیرات عمیق آن بر قلب و عقل شاعر سخن میگوید. شاعر از ایمنی دل خود از داغ بتان میگوید، اما عشق دوباره شعلهای در وجودش میافکند. همچنین، از خطرات عشق و جذابیتهای آن مانند خط و عارضهی معشوق یاد میکند و در نهایت، به سهم سعادتی اشاره میکند که با نگاه معشوق از بین رفته است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند داغ عشق و خطرات آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۸
سروی از باغ ارم سایه بر این خاک انداخت
که به تیغ مژه در هر جگری چاک انداخت
چند گاهی دلم از داغ بتان ایمن بود
باز عشق آمد و این شعله به خاشاک انداخت
عقلم از بادیه ی عشق تو بیمی می داد
همتم رخت در این راه خطرناک انداخت
همه از رشک خط و عارض رنگین تو بود
چمن اوراق گل و سبزه که بر خاک انداخت
شاهی آن سهم سعادت که نشان می دادند
ناوکی بود که آن غمزه ی بی باک انداخت
که به تیغ مژه در هر جگری چاک انداخت
چند گاهی دلم از داغ بتان ایمن بود
باز عشق آمد و این شعله به خاشاک انداخت
عقلم از بادیه ی عشق تو بیمی می داد
همتم رخت در این راه خطرناک انداخت
همه از رشک خط و عارض رنگین تو بود
چمن اوراق گل و سبزه که بر خاک انداخت
شاهی آن سهم سعادت که نشان می دادند
ناوکی بود که آن غمزه ی بی باک انداخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.