هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و ناامیدی از بهبودی میگوید. او احساس میکند که چیزی جز اندوه و دود از آتش عشق باقی نمانده است. روزهای خوش گذشته به پایان رسیده و تنها یادگار آنها، غم و میآلودگی است. طبیب نیز از درمان او ناامید شده و شاعر بهظاهر از زندگی و جفاهایش خسته است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، غم و یأس است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است بر روحیه آنها تأثیر منفی بگذارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۶
مرا در عشق بهبودی نمانده است
ز سودای بتان سودی نمانده است
دلم رفته است و آهی مانده بر جای
از آن آتش بجز دودی نمانده است
سر آمد روز عیش و یادگارش
بجز دلق می آلودی نمانده است
طبیب از ما عنان بر تافت، گویی
که هیچ امید بهبودی نمانده است
بکش تیغ جفا در خون شاهی
کز اینش بیش مقصودی نمانده است
ز سودای بتان سودی نمانده است
دلم رفته است و آهی مانده بر جای
از آن آتش بجز دودی نمانده است
سر آمد روز عیش و یادگارش
بجز دلق می آلودی نمانده است
طبیب از ما عنان بر تافت، گویی
که هیچ امید بهبودی نمانده است
بکش تیغ جفا در خون شاهی
کز اینش بیش مقصودی نمانده است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.