۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷

امروز نسیم سحری بوی دگر داشت
گویی گذر از خاک سر کوی دگر داشت

ما یکدل و یکروی چنین، وان گل رعنا
افسوس که از هر طرفی روی دگر داشت

دی مردم از آن ذوق که در گفتن دشنام
با ماش سخن بود و نظر سوی دگر داشت

خوش وقت کسی موسم نوروز، که چون گل
هر روز سر آب و لب جوی دگر داشت

شاهی به تماشای مه عید نیامد
بیچاره نظر در خم ابروی دگر داشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.