۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴

عید شد، خوبان بعزم مجلس و می میروند
دردمندان راه میپرسند و از پی میروند

گر بگشتی میرود، تنها خوشست آن آفتاب
قاصد جان من اند آنها که با وی میروند

چون گل و سنبل پریرویان ز آب و تاب می
طره ها آشفته و رخساره در خوی میروند

آنکه میرفتند با تکبیر و قامت، این زمان
بانوای ارغنون و ناله نی میروند

میرود شاهی ز کویت از دم سرد رقیب
بلبلان از بوستان در موسم دی میروند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.