هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و درد دوری معشوق میگوید و از یادآوری او خوشحال است. او از توجه مردم به معشوق و غبار کوی او سخن میگوید و در نهایت، از ناامیدی و اشکهای خود شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۹۲
نصیب من ز تو گر درد و آه می آید
خوشم که یاد منت گاهگاه می آید
تو میروی و ز هر جانبی خلایق شهر
پی نظاره شتابان که: شاه می آید
غبار کوی تو در چشم دیده ام، زانست
که سرمه در نظرم خاک راه می آید
نیاز من به چه در معرض قبول افتد
به ملتی که عبادت گناه می آید
ز اشک خویش شکایت کجا برد شاهی
چو آب تیره اش از پیشگاه می آید
خوشم که یاد منت گاهگاه می آید
تو میروی و ز هر جانبی خلایق شهر
پی نظاره شتابان که: شاه می آید
غبار کوی تو در چشم دیده ام، زانست
که سرمه در نظرم خاک راه می آید
نیاز من به چه در معرض قبول افتد
به ملتی که عبادت گناه می آید
ز اشک خویش شکایت کجا برد شاهی
چو آب تیره اش از پیشگاه می آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.