۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷

ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار
من بهر محنتم، دگران را بنازدار

جانا تو نازنینی و خلقی نیازمند
چشمی بناز جانب اهل نیاز دار

از نقش کائنات مبین جز خیال دوست
یعنی ز غیر، دیده غیرت فرازدار

تر شد بساط هر چمن از گریه های ابر
با غنچه گو که لب به شکر خنده بازدار

شاهی، به جد جهد چو کاری نساختی
بنشین و دیده بر کرم کارساز دار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.