هوش مصنوعی:
متن شعری است که در آن شاعر از دلهایی سخن میگوید که رازها و غمهای دیرینه را بازگو میکنند. عقل به زیبایی و فریبندگی زلف یاران اشاره دارد، در حالی که استاد جور به تعلیم ناز میپردازد. شمع از زیبایی رخسار معشوق سخن میگوید و پیامی جانگداز را منتقل میکند. در پایان، شاهی از روی نیاز پیامی را به گوش جان میرساند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۹۶
دل که پیش تو راز میگوید
غم دیرینه باز میگوید
عقل سودای زلف خوبان را
فکر دور و دراز میگوید
مگر استاد جور پیشه ترا
همه تعلیم ناز میگوید
شمع میگوید از رخت سخنی
سخن جانگداز میگوید
گفت شاهی به گوش جان بشنو
که ز روی نیاز میگوید
غم دیرینه باز میگوید
عقل سودای زلف خوبان را
فکر دور و دراز میگوید
مگر استاد جور پیشه ترا
همه تعلیم ناز میگوید
شمع میگوید از رخت سخنی
سخن جانگداز میگوید
گفت شاهی به گوش جان بشنو
که ز روی نیاز میگوید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.