هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از دوست می‌خواهد به کوی او بیاید و درد دلیش را درمان کند. او از روزهای وصال و شادی سخن می‌گوید و از هجران شکایت می‌کند. شاعر همچنین به زاهد شهر اشاره می‌کند و می‌گوید که بهشت برای او باشد. در پایان، از شاهی سخن می‌گوید که همه عمر به خوشی گذرانده و تنها چند روز پارسا بوده است.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'زاهد شهر' و 'شاهی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک عمیق‌تر دارد.

شمارهٔ ۱۰۶

ای دوست، شبی به کوی ما باش
درد دل ریش را دوا باش

ایام وصال، خوش زمانی است
گو محنت هجر در قفا باش

دادم دل و جان به عذرخواهی
بر خاک درش، نگفت شاباش

ای زاهد شهر، ما و کویش
جنات نعیم گو ترا باش

شاهی، همه عمر می کشیدی
روزی دو سه نیز پارسا باش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.