۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۳

بر طرف مهت غالیه خم بخم است این
یا بر ورق لاله ز سنبل رقم است این؟

گفتی که: فلان هم ز سگانست در این کوی
ای من سگ کوی تو، چه لطف و کرم است این

عمری به سر این مرحله پیمودم و آخر
از بادیه عشق تو اول قدم است این

بی چاشنی غم نبود شربت راحت
می نوش، که در کاسه دوران بهم است این

چون میکشی آخر سخنی زان دهن تنگ
کاین قافله را توشه راه عدم است این

شاهی که اسیرست بدان غمزه خونریز
خونش نتوان ریخت، که صید حرم است این
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.