هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از ابنیمین، شاعر فارسیزبان، سروده شده است. شاعر در این غزل به توصیف عشق و دلدادگی خود به معشوق میپردازد و از درد فراق و دوری مینالد. او از زلف مشکین، لعل شیرین، و خال مشکین معشوق به زیبایی یاد میکند و عشق خود را به سرو آزاد تشبیه میکند. شاعر همچنین از ناتوانی خود در رسیدن به معشوق و وجود دشمنان در اطراف خود شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۱
زلف مشکین تو سرمایه سود است مرا
لعل شیرین تو شور دل شیداست مرا
بیتو با خود نیم ایدوست ولیکن چکنم
هست دشمن ز پس و پیش و چپ و راست مرا
دست من کوته و بالای تو سرویست بلند
کی رسد دست بدو این چه تمناست مرا
سرو آزاد ترا بنده شدم از دل پاک
لیک گفتن سخن راست چه یار است مرا
تا چه حالست مرا با تو که در دیده و دل
خال مشکینت سوادست و سوید است مرا
صفت رسته دندانت بصد لطف کنم
خود سخن در صفتش لؤلؤ لالاست مرا
شد روان صرف ببازار غمت عمر و نشد
در سر از عشق تو بنگر که چه سود است مرا
جان و دل بودی و گفت ابن یمین بهر دلت
کین ستم بر همه تنهاست نه تنهاست مرا
از دلم خود اثری نیست ولی صورت جان
در رخ آینه سیمای تو پیداست مرا
لعل شیرین تو شور دل شیداست مرا
بیتو با خود نیم ایدوست ولیکن چکنم
هست دشمن ز پس و پیش و چپ و راست مرا
دست من کوته و بالای تو سرویست بلند
کی رسد دست بدو این چه تمناست مرا
سرو آزاد ترا بنده شدم از دل پاک
لیک گفتن سخن راست چه یار است مرا
تا چه حالست مرا با تو که در دیده و دل
خال مشکینت سوادست و سوید است مرا
صفت رسته دندانت بصد لطف کنم
خود سخن در صفتش لؤلؤ لالاست مرا
شد روان صرف ببازار غمت عمر و نشد
در سر از عشق تو بنگر که چه سود است مرا
جان و دل بودی و گفت ابن یمین بهر دلت
کین ستم بر همه تنهاست نه تنهاست مرا
از دلم خود اثری نیست ولی صورت جان
در رخ آینه سیمای تو پیداست مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.