هوش مصنوعی: این شعر از ابن یمین، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر غم و اندوه ناشی از فراق معشوق است. شاعر با توصیف زیبایی‌های معشوق و یادآوری خاطرات گذشته، درد دوری و بی‌وفایی را به تصویر می‌کشد. او از روزهای خوش وصل و شب‌های مهتابی می‌گوید که امروز به کین و نفرت تبدیل شده‌اند. در نهایت، شاعر به نظاره‌گری رخسار معشوق می‌پردازد و آن را حاصل عشاق از هر دو جهان می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم فراق و بی‌وفایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۹۵

آندم که مرا فرقت آن لعبت چین بود
از غایت تلخی چو دم بازپسین بود

یاد لب و دندان چو لعل و گهر او
میکردم و جز عم صدف در ثمین بود

آن عهد کجا رفت که از زلف چو شامش
زنجیرکشان این دل دیوانه بچین بود

گر ز آنکه فراموش شد آنسرو سهی را
کش ابن یمین از همه عشاق کمین بود

از یاد نرفت ابن یمین را که چو سایه
اندر پی آن شمسه خوبان زمین بود

خرم شب وصلش که مرا تا سحر از شام
مهتاب بنظاره آن روی و جبین بود

امروز چنان گشت که گوئی همه عمر
با سوخته مهر خود آن ماه بکین بود

رفتیم بنظاره رخسار چو ماهش
کز هر دو جهان حاصل عشاق همین بود

ابروی کمان پیکرش از غمزه خدنگی
زد بر جگر خسته که آن را ابن یمین بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.