۱۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ٧۴

احرام بستم از پی عالیجناب شاه
کز کائنات قبله بگزیده منست

گفتم که خاک درگه او در کشم بچشم
کان توتیای روشنی دیده منست

نوشم شراب تربیت از جام لطف او
کان اصل شادی دل غمدیده منست

دربان مرا ز مقصد امید باز داشت
این نیز هم ز طالع شوریده منست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٧٣
گوهر بعدی:شمارهٔ ٧۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.