۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ٨۶

پادشاهی نزد اهل معرفت آزادگیست
هر که بند آرزو بگشاد از دل پادشاست

گرد و خاک آستان کلبه آزادگی
گر خرد دارد کسی چشم خرد را توتیاست

ره بمعنی بر که در صورت بهم ماند دونی
از یکی خیزد شکر و ان یک ز بهر بوریاست

گر صفا خواهی ره وحدت سپر زیرا که آب
ز امتزاج خاک باشد که گهی گر بی صفاست

میرسد خواری ز آمیزش بمرغ خانگی
عزتی گر هست عنقا را ز بهر انزواست

کنج عزلت گیر و دهقانی کن ای ابن یمین
تا بدانی کانچه میکاریش در نشو و نماست

جستن گوگرد احمر عمر ضایع کردنست
روی بر خاک سیه آور که یکسر کیمیاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.