۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ١٠٧

چیست آن برگی که شاخ دانش از وی بی برست
مهره عقل از وجودش دائم اندر ششدرست

کیمیا خوانندش آنها کز خرد بیگانه اند
راست میگویند ز آنکه چهره هاشان چون زرست

قاصد خون دل است و ناقض نور بصر
سبزه باغ حماقت مایه درد سرست

قصد جان خود مکن و ز بنگ سرسبزی مجوی
آخر ای کودن نه قحط باده جانپرورست

در نصیحت داد معنی میدهم لیکن خرد
چون خیال بنگ بنگی را جهان دیگرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ١٠۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ١٠٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.