۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ١١٧

دی گفت دوستی که مرا موی رو سفید
بس زود گشت گر چه که آنهم تباه نیست

لیکن هنوز موسم آن نیستت برو
مور اخضاب کن که بشرع این گناه نیست

دادم جواب و گفتمش ای آنکه در جهان
از دوستان یکی چو توام نیکخواه نیست

دانی سر خضاب چرا نیستم از آنک
باز سفید کم ز کلاغ سیاه نیست

هر چند شام موسم آرام و راحتست
میدان یقین که خوبتر از صبحگاه نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ١١۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ١١٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.