۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ٢۴۶

برو ایدوست مپندار که اندر همه عمر
از خط و شعر ترا هیچ گره بگشاید

شعر و خط نیست متاعی که بهائی آرد
با تو گویم که چرا تا عجبت ننماید

مصطفی از همه کس بود بدان قادرتر
کین و آنرا به بنان و به بیان آراید

لیک آن هر دو پسندیده رایش چو نبود
ننگش آمد که بدان دست و دهن آلاید

گر تو از امت اوئی چه روی راه خلاف
بر مگرد از رهش ار ملک دو کونت باید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٢۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢۴٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.