هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش یک حاکم یا شخصیت قدرتمند میپردازد و از کرم، بخشش و تأثیر مثبت او بر مردم و کشور سخن میگوید. شاعر از لطف و فیض این شخصیت یاد میکند که مانند باران رحمت بر تشنگان امید میبارد و از ترس طعنههای مردم، مجال نوشیدن جرعهای شراب را نمییابد. در پایان، شاعر از کرم گسترده این شخصیت میگوید که مانند دریا به هر نفسی که بزند، مایه سحاب (باران) میدهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ٢٧٢
خدیو کشور را دی بهاء دولت و دین
توئی که ابر کفت لؤلؤ خوشاب دهد
اگر نه فیض تو باشد محیط با همه آب
به تشنگان امل وعده سراب دهد
چو نیست ساقی ما را ز بیم طعنه خلق
مجال آنکه بما جرعه شراب دهد
چه باشد از کرم شاملت که چون دریا
بهر نفس که زند مایه سحاب دهد
بلفظ خویش ز معجون دلگشای بدین
گرفته دل قدری از پی ثواب دهد
توئی که ابر کفت لؤلؤ خوشاب دهد
اگر نه فیض تو باشد محیط با همه آب
به تشنگان امل وعده سراب دهد
چو نیست ساقی ما را ز بیم طعنه خلق
مجال آنکه بما جرعه شراب دهد
چه باشد از کرم شاملت که چون دریا
بهر نفس که زند مایه سحاب دهد
بلفظ خویش ز معجون دلگشای بدین
گرفته دل قدری از پی ثواب دهد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٢٧١
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢٧٣
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.