هوش مصنوعی:
این متن به توصیف بازیهای فلک و تغییرات مداوم آن در جهان میپردازد. فلک مانند یک شعبدهباز، هر لحظه صحنهای جدید میآفریند، از طلوع خورشید با تیغ سرخ تا ترس از شبیخون شامگاه. شاعر از درد و رنج درونی خود میگوید که کسی از آن آگاه نیست و نمیداند چه سرنوشتی در انتظار اوست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مضامین جدی مانند رنج و سرنوشت، مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ٢٧۵
خیمه بوالعجبی زد فلک شعبده باز
هر دم از پرده برون نقش دگر گون آرد
صبحدم از سر کین تیغ ز خورشید کشید
وز شفق شام مبادا که شبیخون آرد
شد دلم خون و ندانست کسی کاخر کار
تا ازینحقه سر بسته چه بیرون آرد
هر دم از پرده برون نقش دگر گون آرد
صبحدم از سر کین تیغ ز خورشید کشید
وز شفق شام مبادا که شبیخون آرد
شد دلم خون و ندانست کسی کاخر کار
تا ازینحقه سر بسته چه بیرون آرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٢٧۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢٧۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.