هوش مصنوعی:
شاعر از دشمنی دوست قدیمی خود میگوید که باعث از دست دادن موقعیت، مال و آبروی او شده است. او تمام راههایی که رفته به بنبست خورده و آرزو میکند که از شر این دشمنی رها شود و سلامت بماند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی مانند خیانت، از دست دادن موقعیت و مال، و آرزوی رهایی است که درک آنها برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسن قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ٢٨٢
دشمنی دوسترویم افتادست
که ز هسیتش نیست خواهم شد
هر رهی کان گرفتم اندر پیش
گشت خر سنگ و بند راهم شد
بسکه زد رای ناصواب مرا
عرض عرض و مال و جاهم شد
بو که باری ز دست او برهم
بسلامت سر ار کلاهم شد
که ز هسیتش نیست خواهم شد
هر رهی کان گرفتم اندر پیش
گشت خر سنگ و بند راهم شد
بسکه زد رای ناصواب مرا
عرض عرض و مال و جاهم شد
بو که باری ز دست او برهم
بسلامت سر ار کلاهم شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٢٨١
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢٨٣
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.