۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ٣٠٢

شکرها واجب که نفس سرکش بدخوی را
رایض عقلم بزیر زین همت رام کرد

بود در آغاز کارم-دل چو گردون بیقرار
چون بدید انجام آن نیکو چو قطب آرام کرد

عمر ضایع میشد اندر پختن سودای خام
پخته نبود هر که زینسان کارهای خام کرد

عقل پیر از راه شفقت گفت با من کای جوان
هر که کرد آغاز کاری فکرت انجام کرد

مرغ جانرا کاشیان برسد ره و طوبی سزد
از برای دانه نتوان پای بند دام کرد

چون شنید ابن یمین فرمان سلطان خرد
نفس سرکش امتثال از کام و از ناکام کرد

کنج عزلت با فراغ خاطریرا همتش
بارگاه هر امیری و وزیری نام کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٠١
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٠٣
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.