۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴٠٩

چو از جهان و ز اهل جهان نداری بهر
جهان و هر چه در او هست جمله بادا نگار

بدور دولت این خواجگان سفله نواز
امید لذت و عیش از جهان و چرخ مدار

غم زمانه مخور چشم عقل بر هم نه
که در دیار کرم نیست ز آدمی دیار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٠٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴١٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.